پدربزرگ جبههها
اولین بار پارسال بود که دیدمش؛ در بستر بیماری و برتخت بیمارستان. چند روز پیش که “پدربزرگ جبههها” را دیدم، جشن تولد ۱۰۵ سالگیاش را هم برایش گرفته بودند. نوهاش هم بود، همان نوهاش که متولد ۱۳۸۵ است و با پدربزرگ خود فقط صدسال فاصلهی سنی دارد. وقتی میشنوی که ۶۶ ماه حضور در جبهه داشته و حدودا ۷۵ ساله بوده که عازم جبههها شده، میفهمی که جوانی به دل است؛ و دل جوان میماند اگر با نور خدا آشنا بماند.
هفتادوپنج ساله باشی و غیرت و همتت چنان باشد که تو را به میدان نبرد بفرستد! به خودم مینگرم در کدام میدان، نبرد میکنم؟ همتم را بنازم یا غیرتم را!
راستی، من چند سالهام!؟
اولین بار اینجا دیدمش، بیمارستان شهیدبهشتی شیراز، ۱۷ مهر ۸۹
یک مراسم ساده و بیآلایش، مثل خودش. یک مراسم کوچک، اما نهمثل خودش!
پدربزرگ جبههها در کنار پسر و نوهاش. آنطرفتر هم استاد حسن سبزواری نشسته است.
زیبا و جالب بود هم عکساو هم متن …
به خودم مینگرم در کدام میدان، نبرد میکنم؟ همتم را بنازم یا غیرتم را!
راستی، من چند سالهام!؟
سلام. ممنون که به این وسیله ما رو با ایشون آشنا کردید خدا قوت
سلام. موفق باشید
مطلب خوبی بود.ممنون
سلام
عالی بود
و عالی تر موسیقی این سایت …
اگر بخواهم برای ما هم به اشتراک میگذارید ؟!
سپاس
سلام. تشکر؛
این سایت که اصلا موسیقی نداره!